امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Bad Scene

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun phrase countable
تجربه‌ی بد، ضدحال، بد بیاری، مصیبت، فاجعه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Whoaaa.....bad scene, dude!
- اوه اوه حاجی، چه بد بیاری‌ای!
- Last night was a bad scene.
- دیشب چه ضدحالی بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bad scene

  1. noun misfortunate event
    Synonyms: bad trip, bummer, bum trip, depressing experience, disaster, downer, drag, raw deal, rotten hand, unhappy situation, unpleasant experience, unpleasant situation

ارجاع به لغت bad scene

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bad scene» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bad-scene

لغات نزدیک bad scene

پیشنهاد بهبود معانی