تجربهی بد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was so ill-prepared that college was a bad trip for him.
دانشگاه برایش تجربهی بدی بود زیرا خیلی برای آن آماده نبود.
Meeting with my friends was a bad trip.
ملاقات با دوستانم اصلا تجربه خوبی نبود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bad trip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bad-trip