فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Unpin

ənˈpɪn ˈʌnˈpɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    unpinned
  • شکل سوم:

    unpinned
  • سوم شخص مفرد:

    unpins
  • وجه وصفی حال:

    unpinning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    پین را برداشتن، میخ یا سنجاق را درآوردن، سنجاق یا سوزن چیزی را برداشتن، باز کردن
    • - Do you know how to unpin a Pinterest image?
    • - آیا می‌دانید چگونه پین یک تصویر در پینترست را بردارم؟
    • - She carefully unpinned the fabric from the bulletin board.
    • - او بادقت سنجاق پارچه را از تابلوی اعلانات در آورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت unpin

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unpin» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/unpin

لغات نزدیک unpin

پیشنهاد بهبود معانی