آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
    آخرین به‌روزرسانی:

    Yucky

    ˈjʌki ˈjʌki

    معنی yucky

    adjective

    (عامیانه) بد، تنفرانگیز، تهوع‌آور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد yucky

    1. adjective disgusting
      Synonyms:
      nasty awful foul gross offensive repulsive revolting sickening vile distasteful rotten lousy crappy crummy hideous odious repugnant detestable abominable nauseating beastly gruesome icky sleazy stinking vulgar creepy funky grody raunchy scuzzy skanky cruddy yecchy loathsome

    ارجاع به لغت yucky

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «yucky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yucky

    لغات نزدیک yucky

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    nonstop nonsignificant nook nope not bad nothing nothing much now nowadays nursery school nutritional obesity oblivion oddly enough odysseus شام سیگار برگ سیگار سیم‌خاردار شق کردن شطرنجی شلنگ بیضی شهرک شیراز ضربدر ضعیف طعمه طلسم طول