فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Raunchy

ˈrɑːntʃi ˈrɔːntʃi

صفت تفضیلی:

raunchier

صفت عالی:

raunchiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

مبتذل، جنسی، شهوانی، مستهجن، شهوت‌انگیز، ناپسند، زننده

She wore a raunchy outfit to the party.

او در این مهمانی لباسی شهوت‌انگیز پوشیده بود.

The raunchy lyrics of the song shocked the parents.

اشعار مبتذل این آهنگ والدین را شوکه کرد.

adjective

کثیف، بدبو، شلخته، ژولیده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The bathroom was raunchy, with grimy walls and a foul smell.

حمام کثیف بود؛ با دیوارهای سیاه و بوی بد.

The raunchy old couch in the basement was covered in stains and smelled musty.

کاناپه‌ی کثیف زیرزمین پر از لکه بود و بوی کهنگی می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد raunchy

  1. adjective lewd, obscene
    Synonyms:
    dirty naughty improper vulgar suggestive smutty risqué racy lascivious lustful obscene wicked bawdy filthy gross off-color lecherous foul-mouthed erotic pornographic sexually explicit taboo hard-core X-rated

ارجاع به لغت raunchy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «raunchy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/raunchy

لغات نزدیک raunchy

پیشنهاد بهبود معانی