صفت تفضیلی:
raunchierصفت عالی:
raunchiestمبتذل، جنسی، شهوانی، مستهجن، شهوتانگیز، ناپسند، زننده
She wore a raunchy outfit to the party.
او در این مهمانی لباسی شهوتانگیز پوشیده بود.
The raunchy lyrics of the song shocked the parents.
اشعار مبتذل این آهنگ والدین را شوکه کرد.
کثیف، بدبو، شلخته، ژولیده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bathroom was raunchy, with grimy walls and a foul smell.
حمام کثیف بود؛ با دیوارهای سیاه و بوی بد.
The raunchy old couch in the basement was covered in stains and smelled musty.
کاناپهی کثیف زیرزمین پر از لکه بود و بوی کهنگی میداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «raunchy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/raunchy