امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Lascivious

    ləˈsɪviəs ləˈsɪviəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    شهوانی، هرزه، شهوت‌انگیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - a lascivious look
    - نگاهی شهوت‌آمیز
    - lascivious pictures
    - عکس‌های شهوت‌انگیز
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد lascivious

    1. adjective sexually aroused; displaying excessive interest in sex
      Synonyms:
      bawdy blue bodily carnal coarse crude evil-minded fast fleshly gross hard-core hot immoral incontinent indecent lecherous lewd libertine libidinous licentious low-down lubricious lustful nasty obscene off-color offensive orgiastic pornographic prurient randy raunchy raw ribald rough salacious scurrilous sensual smutty soft-core steamy suggestive unchaste voluptuous vulgar wanton X-rated
      Antonyms:
      chaste decent moral

    ارجاع به لغت lascivious

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lascivious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lascivious

    لغات نزدیک lascivious

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return