east
کلمهی «شرق» در زبان انگلیسی به East ترجمه میشود.
شرق، یکی از چهار جهت اصلی جغرافیایی است و بهطور سنتی ناحیهای از جهان را نشان میدهد که خورشید از آن طلوع میکند. در بیشتر فرهنگها، شرق با مفهوم آغاز، روشنایی و تولد پیوند خورده است. طلوع خورشید از شرق، همواره نمادی از شروع یک روز تازه بوده و در بسیاری از سنتها و باورهای دینی، مفهوم روشنی، بیداری و زندگی نو را به خود گرفته است. این جایگاه نمادین باعث شده که شرق نه تنها یک جهت جغرافیایی، بلکه مفهومی فرهنگی، معنوی و نمادین نیز باشد.
از نظر جغرافیایی، هنگامی که صحبت از شرق جهان میشود، معمولاً به مناطق آسیای شرقی، خاورمیانه، و آسیای جنوب شرقی اشاره میکنیم؛ مناطقی با تمدنهای کهن، ادیان بزرگ، و فرهنگهای پیچیده و متنوع. کشورهایی مانند چین، ژاپن، هند، ایران، و بسیاری از کشورهای عربی، بخشی از این فضای جغرافیایی و فرهنگی هستند. شرق همواره مهد فلسفههای باستانی، طب سنتی، هنرهای دستی، معماریهای باشکوه و ادیان بزرگ نظیر بودیسم، اسلام، هندوئیسم و زرتشتی بوده است.
در گفتارهای فرهنگی و سیاسی، واژهی «شرق» گاهی در برابر «غرب» قرار میگیرد؛ دوگانگیای که بیشتر از آنکه جغرافیایی باشد، فرهنگی و ذهنی است. غرب معمولاً با مفاهیمی مانند علم مدرن، فردگرایی و عقلگرایی تعریف میشود، در حالیکه شرق اغلب به عنوان نماد سنت، عرفان، معنویت و جمعگرایی شناخته میشود. البته این تقسیمبندیها، مطلق نیستند و در دهههای اخیر، بسیاری از متفکران این نگاه دوقطبی را به چالش کشیدهاند، زیرا شرق و غرب هر دو در حال تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابلاند.
در ادبیات، هنر و شعر فارسی نیز «شرق» جایگاه ویژهای دارد. شاعران، شرق را نه فقط بهعنوان یک جهت، بلکه بهعنوان خاستگاه خورشید، روشنی و حتی عشق معرفی کردهاند. ترکیبهایی مانند «نور شرق»، «سیمای شرقی» یا «طالع از شرق برآمده» بار معنایی خاصی دارند و احساسات لطیف و عمیق انسانی را منتقل میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شرق» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شرق