امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fleshly

ˈfleʃli ˈfleʃli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
جسمانی‌، شهوانی، جهانی، دنیوی، مادی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- fleshly strength
- نیروی بدنی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fleshly

  1. adjective lecherous, desiring sex
    Synonyms:
    lustful lewd lascivious carnal sensual erotic voluptuous animal animalistic bodily gross venereal profane
    Antonyms:
    spiritual religious immaterial
  1. adjective bodily
    Synonyms:
    physical material human corporeal earthly worldly terrestrial mundane secular corporal somatic
    Antonyms:
    spiritual mentally

ارجاع به لغت fleshly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fleshly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fleshly

لغات نزدیک fleshly

پیشنهاد بهبود معانی