صفت تفضیلی:
earthlierصفت عالی:
earthliestخاکی، زمینی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
earthly locomotion as compared with airplane travel
مسافرت زمینی در برابر مسافرت با هواپیما
earthly pleasures
لذایذ دنیوی
No earthly ruler can guarantee salvation in the life to come.
هیچ فرمانروای دنیوی نمیتواند رستگاری آخرت را تضمین کند.
His earthly remains were buried in a monastery.
جسد او را در خانقاهی خاک کردند.
There is not an earthly chance to win.
اصلاً امکان برنده شدن وجود ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «earthly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/earthly