با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Earthen

ˈɜrːθn ˈɜːθn / / -ðn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    خاکی، گلی، سفالی، مادی، جسمانی
    • - an earthen dam
    • - سد خاکی، برغاب
    • - earthen walls on both sides of the road
    • - دیواره‌های خاکی در دو طرف جاده
    • - an earthen jug
    • - کوزه‌ی سفالین
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد earthen

  1. adjective clay
    Synonyms: stone, mud, dirt, rock, fictile, made of earth

لغات هم‌خانواده earthen

ارجاع به لغت earthen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «earthen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/earthen

لغات نزدیک earthen

پیشنهاد بهبود معانی