گل، گلولای
The child's shoes were covered with mud.
کفشهای بچه از گل پوشیده بود.
a mud dwelling
خانهی گلی
The children enjoyed playing in the mud.
بچهها از بازی در گلولای لذت بردند.
After the rain, the backyard was covered in thick mud.
پس از بارش باران، حیاط خلوت را گل غلیظی پوشانده بود.
تهمت، گفتهی افتراآمیز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The work environment was filled with mud.
محیط کار پر از تهمت بود.
The singer received a lot of mud from critics after her latest album was released.
این خواننده پس از انتشار تازهترین آلبومش، گفتهی افتراآمیز زیادی از سوی منتقدان دریافت کرد.
گلآلود کردن، گلمالی کردن
The children gleefully mudded each other.
بچهها یکدیگر را گلمالی کردند.
Be careful not to step in the puddle and mud your shoes.
مراقب باشید که در گودال آب قدم نزنید و کفشهای خود را گلآلود نکنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mud» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mud