گل و شل، باتلاق، کثافت، لجن، گرفتاری، در منجلاب فروبردن، در گل فروبردن یا رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Pigs wallowed in the mire.
خوکها در گل و لای غلت میزدند.
They dragged his name through the mire of shame.
نامش را به منجلاب بیآبرویی کشیدند.
German tanks were mired in mud and snow.
تانکهای آلمانی در گل و برف گیر کرده بودند.
The country's economy was getting mired in corruption.
اقتصاد کشور در منجلاب فساد فرومیرفت.
My mired boots stained her floor.
چکمههای گلآلود من کف اتاق او را لک کرد.
They tried to mire his reputation.
کوشیدند شهرت او را لکهدار کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mire