آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Bog Down

معنی bog down | جمله با bog down

phrasal verb

متوقف کردن، گیر کردن، زمین‌گیر شدن، در گل گیر کردن، به بن‌بست رسیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Don’t let yourself get bogged down in minor details.

نگذار جزئیات ناچیز تو را متوقف کند.

Negotiations have become bogged down.

مذاکرات به بن‌بست رسیده است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bog down

  1. verb stick; become stuck

ارجاع به لغت bog down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bog down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bog-down

لغات نزدیک bog down

پیشنهاد بهبود معانی