با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Decelerate

    ˌdiːˈseləreɪt ˌdiːˈseləreɪt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      decelerated

    • شکل سوم:

      decelerated

    • سوم‌شخص مفرد:

      decelerates

    • وجه وصفی حال:

      decelerating

    معنی‌ها

    adverb
    از سرعت چیزی کاستن، آهسته کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    adverb
    کاستن سرعت، کندکردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد decelerate

    1. verb Reduce the speed of
      Synonyms: slow-down, slow, brake, slow-up, retard
      Antonyms: accelerate

    ارجاع به لغت decelerate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «decelerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/decelerate

    لغات نزدیک decelerate

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی