آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Slow

sloʊ sləʊ

گذشته‌ی ساده:

slowed

شکل سوم:

slowed

سوم‌شخص مفرد:

slows

وجه وصفی حال:

slowing

صفت تفضیلی:

slower

صفت عالی:

slowest

معنی slow | جمله با slow

adjective A1

آهسته، کند، یواش، کم

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

مشاهده

The internet connection was painfully slow last night.

دیشب اتصال اینترنت به‌طرز آزاردهنده‌ای کند بود.

She’s a very slow eater and always finishes last.

او خیلی آهسته غذا می‌خورد و همیشه آخرین نفر تمام می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a slow poison

زهر کند اثر

a slow influence

تأثیر زمان‌گیر

a slow process

یک فرایند وقت‌گیر

slow death

مرگ تدریجی

slow pulse

نبض آهسته

a slow student

شاگرد دیرآموز

slow to anger

دیر خشم

a slow retort

پاسخ پر‌تعویق

She was slow in accepting my proposal.

در پذیرش پیشنهاد من درنگ کرد.

a slow train

قطار کم‌سرعت

slow progress

پیشرفت کند

slow-moving vehicles

وسایط نقلیه‌ی کندرو

slow sales

فروش کم

slow growing

کم‌رشد

slow change

تغییر تدریجی

slow scales

ترازوی کم‌نما (که کمتر نشان می‌دهد)

a slow meter

کنتور کم‌نما

a slow fire

آتش کم‌سوز (آهسته)

a slow river

رود کم‌سرعت

adjective B2

کسل‌کننده، بی‌هیجان، خسته‌کننده، یکنواخت، بی‌رمق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The play started slow but improved after the first act.

نمایش در ابتدا یکنواخت شروع شد، اما پس‌از پرده اول بهتر شد.

Her lecture was so slow that many students lost interest.

سخنرانی او آن‌قدر خسته‌کننده بود که بسیاری از دانشجویان علاقه‌شان را از دست دادند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Things were slow around Tajrish square.

در حوالی میدان تجریش فعالیت زیادی به چشم نمی‌خورد.

Business here is a little slow in summer.

در اینجا تابستان‌ها کاسبی کساد است.

a slow summer afternoon

یک بعدازظهر دیر گذر تابستانی

slow music

موسیقی آهسته

a slow audience

حضار کم‌اشتیاق

a slow town

شهر بی‌جنب‌و‌جوش

adjective

کم‌هوش، کم‌فهم، دیر‌فهم، کندذهن

He is smart but his brother is a bit slow.

او باهوش است؛ ولی برادرش کمی کند‌ذهن است.

The child seemed slow in learning to read.

به نظر می‌رسید کودک در یادگیری خواندن دیر‌فهم است.

adjective

عقب بودن (ساعت)

Washington is several hours slow on London.

واشنگتن چندین ساعت از لندن عقب است.

Your watch is ten minutes slow.

ساعت تو ده دقیقه عقب است.

adjective

کم‌حرارت، ملایم، سردتر (فرد)

This dish requires gentle cooking in a slow oven.

این غذا نیاز به پخت ملایم در فر کم‌حرارت دارد.

Bread comes out softer when baked in a slow oven.

نان وقتی در فر کم‌حرارت پخته شود، نرم‌تر در می‌آید.

verb - intransitive verb - transitive C2

آهسته کردن، آهسته شدن، کند کردن، کاهش دادن سرعت

Tall grass slowed his pace.

علف‌های بلند گام‌های او را آهسته کردند.

Around Ahwaz, Karoon river slows.

رود کارون در حوالی اهواز آهسته می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Technical problems slowed our departure.

اشکالات فنی عزیمت ما را به تأخیر انداخت.

Snow slowed us down.

برف سرعت ما را کم کرد.

you are driving fast, slow down!

داری تند می‌رانی، یواش کن!

Strikes have slowed up our production.

اعتصابات، تولید ما را کم کرده است.

adverb

آهسته، کند، به‌آرامی، با سرعت کم

He drives so slow that everyone honks at him.

او آن‌قدر آهسته رانندگی می‌کند که همه برایش بوق می‌زنند.

The train was moving slow because of the heavy rain.

قطار به‌دلیل باران شدید، آهسته حرکت می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد slow

  1. adjective unintelligent

Idioms

go slow

1- کم‌کاری کردن (به‌ویژه به‌عنوان اعتراض) 2- زیاد به خود فشار نیاوردن

slow and steady wins the race

رهرو آنست که آهسته و پیوسته رود

لغات هم‌خانواده slow

  • adjective
    slow
  • verb - transitive
    slow
  • verb - intransitive
    slow

سوال‌های رایج slow

گذشته‌ی ساده slow چی میشه؟

گذشته‌ی ساده slow در زبان انگلیسی slowed است.

شکل سوم slow چی میشه؟

شکل سوم slow در زبان انگلیسی slowed است.

وجه وصفی حال slow چی میشه؟

وجه وصفی حال slow در زبان انگلیسی slowing است.

سوم‌شخص مفرد slow چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد slow در زبان انگلیسی slows است.

صفت تفضیلی slow چی میشه؟

صفت تفضیلی slow در زبان انگلیسی slower است.

صفت عالی slow چی میشه؟

صفت عالی slow در زبان انگلیسی slowest است.

ارجاع به لغت slow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slow

لغات نزدیک slow

پیشنهاد بهبود معانی