بسیار جزئی، نامحسوس، دیدهنشدنی، نفهمیدنی، درکنشدنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The imperceptible crack in the glass grew larger over time.
ترک بسیار جزئی شیشه با گذشت زمان بزرگتر شد.
The imperceptible change in temperature went unnoticed by the hikers.
کوهنوردان به تغییر نامحسوس دما توجه نکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imperceptible» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imperceptible