بهطور بسیار آهسته، بهطور غیرعینی، بهطور نامحسوس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His right eye is almost imperceptibly larger than the left.
چشم راست او تقریباً بهطور نامحسوس از چشم چپش بزرگتر است.
Slowly, steadily and almost imperceptibly, North America’s bird population is dwindling.
بهطور آهسته، پیوسته و تقریباً نامحسوس، جمعیت پرندگان آمریکای شمالی در حال کاهش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imperceptibly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imperceptibly