فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Scarcely

ˈskersli ˈskeəsli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb C2

بسیار کم، اندکی، به‌سختی، تازه، کمی، به محض اینکه، چند‌لحظه‌ای نگذشته بود که

I had scarcely finished dinner when he arrived.

تازه شام را تمام کرده بودم که او وارد شد.

scarcely more than two miles from my house

اندکی بیش از دو مایل از خانه‌ی من

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I scarcely noticed what was going on.

به سختی متوجه شدم که چه چیزی دارد روی می‌دهد.

adverb

حتی، هنوز هم نه، فقط، کمتر از

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

She is scarcely fifteen years old.

او حتی پانزده سال هم ندارد.

An English teacher who scarcely knows a word of English!

معلم انگلیسی که حتی یک کلمه انگلیسی بلد نیست!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

scarcely two hours

کمتر از دو ساعت

I had scarcely read the letter when they handed me another one.

هنوز نامه را نخوانده بودم که یک نامه‌ی دیگر به دستم دادند.

adverb

به ندرت، ندرتا، دیر به دیر

She scarcely comes here any more.

او دیگر دیربه‌دیر اینجا می‌آید.

My mother scarcely wore red dresses.

مادرم به ندرت لباس قرمز می‌پوشید.

adverb

شاید نه، محتملا نه

There could scarcely have been found a leader better suited for the work.

احتمال بسیار کمی وجود داشت که بتوان مدیر بهتری را برای آن کار پیدا کرد.

adverb

حتما نه، محققا نه، اصلا نه

We could scarcely interfere between the man and his wife.

ما اصلاً نمی‌توانستیم در کار آن مرد با زنش مداخله کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scarcely

  1. adverb barely
    Synonyms:
    just hardly slightly scantily only just rarely seldom infrequently imperceptibly
    Antonyms:
    sufficiently adequately commonly

ارجاع به لغت scarcely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scarcely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scarcely

لغات نزدیک scarcely

پیشنهاد بهبود معانی