بسیار کم، اندکی، بهسختی، تازه، کمی، به محض اینکه، چندلحظهای نگذشته بود که
I had scarcely finished dinner when he arrived.
تازه شام را تمام کرده بودم که او وارد شد.
scarcely more than two miles from my house
اندکی بیش از دو مایل از خانهی من
I scarcely noticed what was going on.
به سختی متوجه شدم که چه چیزی دارد روی میدهد.
حتی، هنوز هم نه، فقط، کمتر از
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She is scarcely fifteen years old.
او حتی پانزده سال هم ندارد.
An English teacher who scarcely knows a word of English!
معلم انگلیسی که حتی یک کلمه انگلیسی بلد نیست!
scarcely two hours
کمتر از دو ساعت
I had scarcely read the letter when they handed me another one.
هنوز نامه را نخوانده بودم که یک نامهی دیگر به دستم دادند.
به ندرت، ندرتا، دیر به دیر
She scarcely comes here any more.
او دیگر دیربهدیر اینجا میآید.
My mother scarcely wore red dresses.
مادرم به ندرت لباس قرمز میپوشید.
شاید نه، محتملا نه
There could scarcely have been found a leader better suited for the work.
احتمال بسیار کمی وجود داشت که بتوان مدیر بهتری را برای آن کار پیدا کرد.
حتما نه، محققا نه، اصلا نه
We could scarcely interfere between the man and his wife.
ما اصلاً نمیتوانستیم در کار آن مرد با زنش مداخله کنیم.
کلمهی «scarcely» در زبان فارسی به «بهندرت»، «بهسختی» یا «بهزحمت» ترجمه میشود.
واژهی «scarcely» در زبان انگلیسی برای بیان کمبود، محدودیت یا دشواری در وقوع یک عمل یا وضعیت به کار میرود. وقتی میگوییم «He could scarcely believe it» یعنی او بهسختی میتوانست آن را باور کند. این کلمه بار معنایی خاصی دارد که فراتر از صرفاً «کم بودن» است و نوعی تأکید بر محدودیت، غیرمنتظره بودن یا دشوار بودن موضوع را در بر میگیرد. به همین دلیل، «scarcely» در متون ادبی و گفتاری اغلب برای ایجاد لحنی پررنگتر و تأکیدیتر استفاده میشود.
از منظر دستوری، «scarcely» یک قید است و معمولاً پیش از فعل یا پس از فعل کمکی در جمله قرار میگیرد. این کاربرد باعث میشود که نقش آن در تغییر معنای جمله بسیار تعیینکننده باشد. بهعنوان مثال، جملهی «There was scarcely any food left» معنایی کاملاً متفاوت از «There was little food left» دارد، زیرا «scarcely» شدت کمیابی و محدودیت را بیش از «little» نشان میدهد. بنابراین، استفاده از این واژه در زبان انگلیسی نشاندهندهی انتخابی دقیق برای تأکید بر شدت کمبود است.
در ادبیات، «scarcely» اغلب ابزاری برای ایجاد تنش یا برجستهسازی وضعیت شخصیتها به کار میرود. نویسندگان با استفاده از این واژه میتوانند حس فشار، اضطرار یا ناباوری را به خواننده منتقل کنند. برای مثال، در توصیف لحظات بحرانی، ممکن است نوشته شود که شخصیت «could scarcely breathe» تا نشان دهد شرایط به اندازهای سخت بوده که حتی نفس کشیدن نیز دشوار شده است. این کاربرد ادبی نشان میدهد که «scarcely» بیش از آنکه صرفاً یک واژهی کمی باشد، نقش بلاغی و تأثیرگذار در متن ایفا میکند.
از جنبهی معنایی و کاربردی، «scarcely» با واژههایی چون «hardly» و «barely» شباهت دارد. بااینحال، تفاوتهای ظریفی میان آنها وجود دارد. «hardly» بیشتر به معنای «بهندرت» یا «به سختی» است، در حالی که «barely» حالتی نزدیک به «تقریباً نه» یا «فقط در حدی که لازم است» دارد. «scarcely» گاهی ترکیبی از هر دو معنا را در بر میگیرد و به همین دلیل در برخی بافتها لحنی رسمیتر و تأکیدیتر از دو واژهی دیگر دارد. شناخت این تفاوتها برای یادگیرندگان زبان انگلیسی اهمیت زیادی دارد، زیرا انتخاب درست میان این قیدها میتواند لحن و بار معنایی جمله را تغییر دهد.
«scarcely» واژهای است که هم در زبان روزمره و هم در متون رسمی و ادبی حضوری پررنگ دارد. این واژه به ما امکان میدهد تا نهتنها محدودیت یا کمیابی را بیان کنیم، بلکه شدت دشواری، ناباوری یا غیرمنتظره بودن شرایط را نیز منتقل نماییم. به همین دلیل، «scarcely» را میتوان واژهای ظریف و پرکاربرد دانست که فهم درست آن میتواند به تقویت مهارتهای زبانی و بلاغی کمک شایانی کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scarcely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scarcely