امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Seldom

ˈseldəm ˈseldəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
به‌ندرت، گهگاه، بسیار کم، خیلی کم، ندرتاً

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- where there is seldom heard a discouraging word ...
- در جایی که کمتر حرف مأیوس‌کننده شنیده می‌شود ...
- she seldom comes here.
- او به‌ندرت اینجا می‌آید.
adjective
نادر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد seldom

  1. adverb infrequently
    Synonyms:
    a few times every now and then from time to time hardly hardly ever in a few cases inhabitually irregularly little not often not very often occasionally on and off once in a blue moon once in a while rarely scarcely scarcely ever semioccasionally sometimes sporadically uncommonly unoften unusually whimsically
    Antonyms:
    frequently often usually

ارجاع به لغت seldom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «seldom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/seldom

لغات نزدیک seldom

پیشنهاد بهبود معانی