همچنین میتوان از every now and again استفاده کرد.
هرازگاهی، هرچندوقتیکبار، گاهیاوقات، هرازچندگاهی، گهگاه، گاهگداری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I used to see him every now and then.
گاهیاوقات او را میدیدم.
Every now and then, I treat myself to a nice dinner.
هرچندوقتیکبار از خودم یا یک شام خوب پذیرایی میکنم.
Every now and then, Shadi did crosswords.
شادی هرازگاهی جدول حل میکرد.
He visits his old friends every now and again.
او گهگاه به دیدار دوستان قدیمی خود میرود.
Every now and again, we go hiking to enjoy the fresh air.
هرچندوقتیکبار برای لذت بردن از هوای تازه به پیادهروی میرویم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «every now and then» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/every-now-and-then-or-every-so-often