صفت تفضیلی:
more oftenصفت عالی:
most oftenهمچنین میتوان از oftentimes به جای often استفاده کرد.
بارها، خیلی اوقات، بسی، به کرات، غالب اوقات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I have often seen him.
بارها او را دیدهام.
I often go to his house.
من اغلب به خانهی او میروم.
Americans are often tall.
امریکاییها معمولاً بلندقامتند.
Old houses are often damp.
خانههای قدیمی اکثراً مرطوباند.
You can come as often as you wish.
هرچندبار که دلت بخواهد میتوانی بیایی.
When it rains the trains are late more often than not.
وقتی که باران میآید، قطارها اکثر اوقات تأخیر دارند.
How often do you see your dentist?
هرچند وقت یکبار پیش دندانپزشک میروی؟
هرچندبار که، هرچقدر که، هروقت که
هرچند وقت یکبار، گهگاه
چندوقت یکبار؟
as often as not (more often than not)
اکثراً، بیشتر اوقات
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «often» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/often