امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Oft

    ɒːft ɒft
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    adverb
    بارها، بسیار رخ‌دهنده، کثیر‌الوقوع، غالباً

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد oft

    1. adverb Many times at short intervals
      Synonyms: frequently, often, oftentimes, ofttimes

    ارجاع به لغت oft

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «oft» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oft

    لغات نزدیک oft

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    glasses glass ticket taxi wheel boat water pail cafe trousers bedroom table nose bird elephant box money towel