صفت تفضیلی:
more frequentlyصفت عالی:
most frequentlyبیشتر، مکررا، بهطور پیدرپی، دمبهدم، بسایندانه، به کرات
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I go there frequently.
من اغلب به آنجا میروم.
The author frequently quoted Shakespeare.
نویسنده مکررا از شکسپیر نقل قول کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «frequently» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frequently