آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Much

    mʌtʃ mʌtʃ

    صفت تفضیلی:

    more

    صفت عالی:

    most

    معنی much | جمله با much

    adjective adverb determiner A1

    خیلی، زیاد، بسیار، چندان (مقدار یا میزان)

    She has much money.

    او خیلی پول دارد.

    I like him very much.

    من او را خیلی دوست دارم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Writing this book has taken too much time.

    نگارش این کتاب وقت زیادی گرفته است.

    There's much to be done.

    خیلی کار مانده است، کار زیادی هست که باید انجام داد.

    There is much truth in what you say.

    در آنچه که می‌گویی حقیقت بسیاری نهفته است.

    How much more do you want?

    چقدر بیشتر می‌خواهی؟

    He gave much of his wealth to the poor.

    او بخش بزرگی از دارایی خود را به بینوایان داد.

    I am much obliged to you.

    خیلی مرهون شما هستم.

    I learned much from experience.

    از تجربه بسیار آموختم.

    I'm much happier now.

    اکنون خیلی خوشحال‌ترم.

    Do you dine out much?

    زیاد بیرون غذا می‌خوری؟

    She went much to the theatre.

    او خیلی به تئاتر می‌رفت.

    Take as much as you like.

    هرقدر که دلت می‌خواهد بردار.

    Much did I suffer in these thirty years....

    بسی رنج بردم در این سال سی...

    I feel much the same as I did yesterday.

    حالم کمابیش مثل دیروز است.

    noun

    زیاد، بسیار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    His wage didn't amount to much.

    مزد او به جایی نمی‌رسید.

    She gave away much of what she owned.

    او بخش زیادی از چیزهایی که در اختیار داشت، بخشید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He is not much of a teacher.

    او معلم زیاد خوبی نیست.

    She is not much to look at.

    قیافه‌ی او تعریفی ندارد.

    Much of the rest belongs to me.

    بیشتر باقی‌مانده به من تعلق دارد.

    adverb

    تقریباً

    The concert will be much at 8 pm.

    این کنسرت تقریباً ساعت ۸ شب برگزار خواهد شد.

    I have much finished my work, I just need to double check it.

    من تقرییاً کارم را تمام کرده‌ام، فقط باید دوباره آن را بررسی کنم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد much

    1. adjective plenty
      Synonyms:
      enough sufficient ample abundant plentiful many a lot of loads lotsa great full considerable substantial copious generous lavish profuse complete adequate satisfying voluminous everywhere galore heaps scads sizeable very many mega mucho jam-packed endless countless immeasurable no end plenteous extravagant
      Antonyms:
      little
    1. adverb greatly, a lot
      Synonyms:
      very extremely highly a lot often frequently regularly repeatedly considerably exceedingly hugely notably decidedly indeed exceptionally a great deal again and again time and time again oft over and over eminently surpassingly
      Antonyms:
      little
    1. noun a great deal
      Synonyms:
      a lot plenty loads lots heaps abundance mass pile multiplicity very much great quantity completeness fullness volume sufficiency amplitude wealth barrel mountain pack excess profuseness copiousness oodles tons thousands plethora superabundance exuberance all kinds of appreciable amount lump riches oversupply scads breadth gobs mess overage plentifulness superfluity
      Antonyms:
      little

    Collocations

    a bit much

    کمی زیاده، بیش از حد

    as much as

    برابر با، به همان مقدار که، هرقدر که

    how much

    چه مقدار، چقدر، بیش از حد

    Idioms

    a bit much

    عملاً، در حقیقت خیلی، زیاده، بیش‌از‌حد

    make much of

    اهمیت دادن به، مهم پنداشتن

    much as

    تقریباً همان‌طور که، مع‌هذا، درهرحال

    much ado about nothing

    هیاهوی بسیار برای هیچ

    سر‌و‌صدای زیادی درباره‌ی هیچ، جنجال بی‌سبب

    سوال‌های رایج much

    صفت تفضیلی much چی میشه؟

    صفت تفضیلی much در زبان انگلیسی more است.

    صفت عالی much چی میشه؟

    صفت عالی much در زبان انگلیسی most است.

    ارجاع به لغت much

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «much» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/much

    لغات نزدیک much

    • - Muay Thai
    • - muazzn
    • - much
    • - much ado about nothing
    • - much as
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.