آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Much

mʌtʃ mʌtʃ

صفت تفضیلی:

more

صفت عالی:

most

معنی much | جمله با much

adjective adverb determiner A1

خیلی، زیاد، بسیار، چندان (مقدار یا میزان)

She has much money.

او خیلی پول دارد.

I like him very much.

من او را خیلی دوست دارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Writing this book has taken too much time.

نگارش این کتاب وقت زیادی گرفته است.

There's much to be done.

خیلی کار مانده است، کار زیادی هست که باید انجام داد.

There is much truth in what you say.

در آنچه که می‌گویی حقیقت بسیاری نهفته است.

How much more do you want?

چقدر بیشتر می‌خواهی؟

He gave much of his wealth to the poor.

او بخش بزرگی از دارایی خود را به بینوایان داد.

I am much obliged to you.

خیلی مرهون شما هستم.

I learned much from experience.

از تجربه بسیار آموختم.

I'm much happier now.

اکنون خیلی خوشحال‌ترم.

Do you dine out much?

زیاد بیرون غذا می‌خوری؟

She went much to the theatre.

او خیلی به تئاتر می‌رفت.

Take as much as you like.

هرقدر که دلت می‌خواهد بردار.

Much did I suffer in these thirty years....

بسی رنج بردم در این سال سی...

I feel much the same as I did yesterday.

حالم کمابیش مثل دیروز است.

noun

زیاد، بسیار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

His wage didn't amount to much.

مزد او به جایی نمی‌رسید.

She gave away much of what she owned.

او بخش زیادی از چیزهایی که در اختیار داشت، بخشید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is not much of a teacher.

او معلم زیاد خوبی نیست.

She is not much to look at.

قیافه‌ی او تعریفی ندارد.

Much of the rest belongs to me.

بیشتر باقی‌مانده به من تعلق دارد.

adverb

تقریباً

The concert will be much at 8 pm.

این کنسرت تقریباً ساعت ۸ شب برگزار خواهد شد.

I have much finished my work, I just need to double check it.

من تقرییاً کارم را تمام کرده‌ام، فقط باید دوباره آن را بررسی کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد much

  1. adverb greatly, a lot
    Antonyms:
  1. noun a great deal
    Antonyms:

Collocations

a bit much

کمی زیاده، بیش از حد

as much as

برابر با، به همان مقدار که، هرقدر که

how much

چه مقدار، چقدر، بیش از حد

Idioms

a bit much

عملاً، در حقیقت خیلی، زیاده، بیش‌از‌حد

make much of

اهمیت دادن به، مهم پنداشتن

much as

تقریباً همان‌طور که، مع‌هذا، درهرحال

much ado about nothing

هیاهوی بسیار برای هیچ

سر‌و‌صدای زیادی درباره‌ی هیچ، جنجال بی‌سبب

سوال‌های رایج much

صفت تفضیلی much چی میشه؟

صفت تفضیلی much در زبان انگلیسی more است.

صفت عالی much چی میشه؟

صفت عالی much در زبان انگلیسی most است.

ارجاع به لغت much

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «much» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/much

لغات نزدیک much

پیشنهاد بهبود معانی