با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Oversupply

ˌoʊvərsəˈplaɪ ˈəʊvəsəplaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun verb - transitive
(کالا و محصول و غیره) بیش‌از‌حد عرضه کردن، بازار را اشباع کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun verb - transitive
(کالا و محصول و غیره) عرضهی بیش از نیاز، عرضه فزونی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد oversupply

  1. verb Supply with an excess of
    Synonyms: flood, glut
  2. noun The quality of being so overabundant that prices fall
    Synonyms: glut, surfeit
  3. noun An amount or quantity beyond what is needed, desired, or appropriate
    Synonyms: excess, fat, glut, overage, overflow, overmuch, overrun, overstock, superfluity, surplus, surplusage

ارجاع به لغت oversupply

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oversupply» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oversupply

لغات نزدیک oversupply

پیشنهاد بهبود معانی