آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Oversupply

ˌoʊvərsəˈplaɪ ˈəʊvəsəplaɪ

معنی oversupply

noun verb - transitive

(کالا و محصول و غیره) بیش‌از‌حد عرضه کردن، بازار را اشباع کردن

noun verb - transitive

(کالا و محصول و غیره) عرضهی بیش از نیاز، عرضه فزونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد oversupply

  1. verb supply with an excess of
    Synonyms:
  1. noun the quality of being so overabundant that prices fall
    Synonyms:
  1. noun an amount or quantity beyond what is needed, desired, or appropriate

ارجاع به لغت oversupply

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oversupply» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oversupply

لغات نزدیک oversupply

پیشنهاد بهبود معانی