آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۰ مرداد ۱۴۰۴

    Overtake

    ˌoʊvərˈteɪk ˌəʊvəˈteɪk

    گذشته‌ی ساده:

    overtook

    شکل سوم:

    overtaken

    سوم‌شخص مفرد:

    overtakes

    وجه وصفی حال:

    overtaking

    معنی overtake | جمله با overtake

    verb - transitive C1

    پیشی گرفتن، سبقت گرفتن، جلو زدن، پشت سر گذاشتن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    Japan has overtaken Germany in industrial production.

    ژاپن از نظر تولید صنعتی از آلمان جلو زده است.

    The population of this city has overtaken that of the capital.

    جمعیت این شهر از جمعیت پایتخت پیشی گرفته است.

    verb - intransitive verb - transitive B2

    انگلیسی بریتانیایی راهنمایی و رانندگی سبقت گرفتن، جلو زدن

    در انگلیسی آمریکایی از pass استفاده می‌شود.

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The next truck we overtook was an 18-wheeler.

    کامیون بعدی که از آن جلو زدیم شانزده چرخ بود.

    She signaled before overtaking the vehicle in front of her.

    او قبل‌از سبقت گرفتن از خودروی جلویی راهنما زد.

    verb - transitive

    گرفتار کردن، دچار کردن، نازل کردن، درگیر کردن، اتفاق افتادن

    Another storm overtook the helpless mariners.

    طوفان دیگری بر ملوانان بیچاره نازل شد.

    They were overtaken by many misfortunes.

    بدبختی‌های زیادی به سر آنان آمد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Fear overtook him.

    ترس بر او مستولی شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد overtake

    1. verb catch; pass
      Synonyms:
      catch reach hit strike happen get to overwhelm beat outdo better pass overhaul outstrip leave behind outdistance gain on catch up with come upon take by surprise engulf befall
      Antonyms:
      fall behind
    1. verb overcome, as with emotions or perceptual stimuli
      Synonyms:
      overwhelm overpower sweep over whelm overcome

    لغات هم‌خانواده overtake

    • noun
      undertaking, take, taker, takings
    • verb - transitive
      take, overtake, undertake

    سوال‌های رایج overtake

    گذشته‌ی ساده overtake چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده overtake در زبان انگلیسی overtook است.

    شکل سوم overtake چی میشه؟

    شکل سوم overtake در زبان انگلیسی overtaken است.

    وجه وصفی حال overtake چی میشه؟

    وجه وصفی حال overtake در زبان انگلیسی overtaking است.

    سوم‌شخص مفرد overtake چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد overtake در زبان انگلیسی overtakes است.

    ارجاع به لغت overtake

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «overtake» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overtake

    لغات نزدیک overtake

    • - oversupply
    • - overt
    • - overtake
    • - overtask
    • - overtax
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.