با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Overhaul

ˌoʊvərˈhɒːl ˌoʊvərˈhɒːl ˌəʊvəˈhɔːl ˌəʊvəˈhɔːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overhauled
  • شکل سوم:

    overhauled
  • سوم شخص مفرد:

    overhauls
  • وجه وصفی حال:

    overhauling
  • شکل جمع:

    overhauls

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adverb
    (برای تعمیر) پیاده کردن، پیاده کردن و دوباره سوارکردن، سراسر بازدید کردن، پیاده سوار کردن و بازدید موتور
    • - Doctors overhauled him and found him healthy.
    • - دکترها او را معاینه کردند و گفتند سالم است.
    • - to overhaul an engine
    • - موتور را تعمیر کردن
    • - Our systems of education are being constantly overhauled.
    • - سازگان‌های (نظام‌های) آموزشی ما مرتباً مورد بازدید و بهسازی قرار می‌گیرند.
    • - I went to the doctor for my annual overhaul.
    • - برای معاینه سالیانه نزد دکتر رفتم.
    • - an engine overhaul
    • - تعمیر موتور
    • - Our legal system needs a major overhaul.
    • - نظام قضایی ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد.
    • - Our fast motor boat soon overhauled the cargo ship.
    • - قایق تندرو ما به زودی از کشتی باری جلو زد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد overhaul

  1. verb redo, restore
    Synonyms: check, debug, doctor, do up, examine, fiddle with, fix, give facelift, improve, inspect, mend, modernize, patch, rebuild, recondition, reconstruct, reexamine, renew, repair, retread, revamp, service, survey

ارجاع به لغت overhaul

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overhaul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/overhaul

لغات نزدیک overhaul

پیشنهاد بهبود معانی