امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Redo

riːˈduː riːˈduː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    redid
  • شکل سوم:

    redone
  • سوم‌شخص مفرد:

    redoes
  • وجه وصفی حال:

    redoing
  • شکل جمع:

    redos

معنی

adverb
دوباره انجام دادن، دوباره اتاق را تزئین کرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد redo

  1. verb To do or perform (an act) again
    Synonyms: repeat, remodel, start-over, redesign, duplicate, rethink, go-back-to-the-drawing-board, revamp, revise, remake, redecorate, do over again, refashion, make over, reconstruct

لغات هم‌خانواده redo

ارجاع به لغت redo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «redo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/redo

لغات نزدیک redo

پیشنهاد بهبود معانی