قسمت سوم فعل Do
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The work is done.
کار انجام شده است.
a done deed
عمل انجام شده
The meat is not quite done yet.
گوشت هنوز خوب پخته نشده است.
You know it isn't done to hold hands in public places.
میدانی که دست هم را گرفتن در جاهای عمومی پسندیده شمرده نمیشود.
Two more hours and I will be done with this page.
تا دو ساعت دیگر این صفحه را تمام خواهم کرد.
تمام کردن یا شدن، پایان یافتن، دیگر کاری نداشتن، قطع ارتباط کردن، خاتمه دادن، قال چیزی را کندن
(عامیانه) 1- مرده، نابود، تباه 2- وازده، به درد نخور، شکستخورده
کلمهی Done در زبان فارسی به انجامشده، تمامشده، یا بهطور خلاصه تمام ترجمه میشود؛ و این ترجمه نیز بسته به زمان، لحن و موقعیت کاربردش تغییر میکند.
واژهی "Done" یکی از پرکاربردترین شکلهای فعل در زبان انگلیسی است که معمولاً بهعنوان شکل گذشتهی کامل (past participle) فعل "do" شناخته میشود. در جملههایی مانند "I’m done with my work" یا "It’s done", این واژه به معنای «کاری به پایان رسیده» یا «اتمام یافته» است. همین سادگی، این کلمه را به بخشی ضروری از زبان روزمره تبدیل کرده است. وقتی کسی میگوید: "I’m done", معمولاً منظورش این است که کاری را کامل کرده یا به پایان رسانده، و آمادهی رفتن، استراحت یا تغییر وضعیت است.
در موقعیتهای غیررسمی، "done" ممکن است معنایی احساسیتر نیز داشته باشد. مثلاً کسی که میگوید: "I’m done with this relationship", صرفاً به پایان یک رابطه اشاره نمیکند، بلکه اغلب نوعی خستگی، دلزدگی یا تصمیم قاطع برای ترک آن وضعیت را هم منتقل میکند. در چنین بافتهایی، "done" به یک کلمهی پر از احساس تبدیل میشود که چیزی بیشتر از «تمام شدن» را بیان میکند؛ نوعی قطعیت، مرزگذاری یا حتی ناامیدی.
از نظر دستوری، "done" معمولاً همراه با فعل کمکی "have" در زمان حال کامل (present perfect) یا گذشتهی کامل (past perfect) استفاده میشود. جملههایی مانند "I have done my homework" یا "She had done all the cleaning" ساختارهایی استاندارد هستند که در آنها "done" عملکرد فعل اصلی را دارد. این کاربرد در زبان رسمی و نوشتاری اهمیت بالایی دارد و در درک متون انگلیسی بسیار ضروری است.
در فضای دیجیتال و شبکههای اجتماعی، "done" گاه بهعنوان پاسخ کوتاه، محکم و حتی طنزآمیز ظاهر میشود. مثلاً در پاسخ به یک خواسته، دستور یا وظیفه، اگر کسی فقط بنویسد: "Done.", معمولاً منظور این است که کار انجام شده و نیازی به توضیح بیشتر نیست. این کاربرد، بهویژه در محیطهای کاری یا گفتوگوهای سریع، بسیار رایج شده و نشان از سرعت، بهرهوری و کارآمدی دارد.
نکتهی جالب اینجاست که "done" در زبان انگلیسی میتواند حتی حالت استعاری هم به خود بگیرد. گاهی وقتی کسی میگوید: "I’m done", لزوماً کاری انجام نداده؛ بلکه این جمله نشانهای از حالت روحی، خستگی روانی یا حتی کنار کشیدن از موقعیتی پیچیده است. این واژهی کوتاه، بسته به نحوهی گفتار، چهره و زمینهی گفتوگو میتواند معناهای زیادی در خود داشته باشد. درست مانند کلمهی «تمام» در فارسی که هم میتواند به معنی پایان کار باشد و هم نشانهای از تسلیم یا اعلام پایان درونی.
گذشتهی ساده done در زبان انگلیسی did است.
وجه وصفی حال done در زبان انگلیسی doing است.
سومشخص مفرد done در زبان انگلیسی does است.
صفت تفضیلی done در زبان انگلیسی more done است.
صفت عالی done در زبان انگلیسی most done است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «done» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/done