فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Drained

dreɪnd dreɪnd

سوم‌شخص مفرد:

drains

وجه وصفی حال:

draining

صفت تفضیلی:

more drained

صفت عالی:

most drained

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

خسته، فرسوده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

You look completely drained - why don't you go to bed?

کاملاٌ خسته به نظر می‌رسی، چرا نمیری یه کم بخوابی؟

I felt depressed and completely drained of energy.

احساس کردم افسرده شدم و انرژی‌ام تمام شده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drained

  1. adjective used up; exhausted
    Synonyms:
    worn-out tired spent exhausted beat wiped-out depleted dead tired all in pooped washed-out weary burned out dragging dead effete hacked bleary far-gone
    Antonyms:
    energized lively full

ارجاع به لغت drained

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drained» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drained

لغات نزدیک drained

پیشنهاد بهبود معانی