آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ مهر ۱۴۰۴

    Weary

    ˈwɪri ˈwɪəri

    معنی weary | جمله با weary

    adjective C2

    بیزار، خسته، مانده، کسل، بیزار کردن، کسل شدن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    weary miners walking home

    معدنچی‌های خسته‌ای که پای پیاده به منزل می‌رفتند

    I am weary of his jokes.

    از شوخی‌های او خسته شده‌ام.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    People grew weary of that useless war.

    کم‌کم مردم از آن جنگ بیهوده بیزار شدند.

    weary work

    کار خسته‌کننده

    his weary explanation

    توضیح ملال‌انگیز او

    She was wearied by the constant questions.

    پرسش‌های مداوم او را خسته کرد.

    anxieties that wearied his mind

    نگرانی‌هایی که فکرش را خسته می‌کرد

    I was getting weary of living abroad.

    داشتم از زندگی در خارج خسته می‌شدم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد weary

    1. adjective tired
      Synonyms:
      fatigued exhausted worn out drained bushed beat pooped spent dead sleepy dog-tired done in wiped out burned out zonked knocked out flagging drooping enervated taxed wearied fagged ready to drop dead tired out of gas all in overworked had it bored discontented fed up sick sick and tired disgusted jaded impatient indifferent punchy wearing
      Antonyms:
      energetic fresh lively activated untired
    1. verb make tired
      Synonyms:
      tire exhaust fatigue wear out drain weaken depress annoy bore strain irritate tax sap disgust vex harass burden oppress pain plague jade enervate debilate dishearten distress overwork sicken fade flag droop sink fail grow tired tire out wear down fag cause ennui have had enough lose interest make discontented try the patience of take it out of cloy glut exasperate nauseate tucker out enfeeble fall off weigh leave one cold
      Antonyms:
      energize enliven activate

    Collocations

    weary of something (or someone)

    از چیزی (یا کسی) خسته شدن، بیزار شدن

    سوال‌های رایج weary

    معنی weary به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی weary در زبان فارسی به «خسته»، «کسل» یا «کوفته» و «درمانده» ترجمه می‌شود.

    این واژه برای توصیف حالتی به کار می‌رود که فرد احساس خستگی، فرسودگی یا کاهش انرژی دارد، چه از نظر جسمی و چه روانی. Weary بار معنایی عمیق‌تری نسبت به خستگی معمولی دارد و غالباً نشان‌دهنده‌ی فرسودگی ناشی از تلاش طولانی، فشار ذهنی یا تجربه‌های طاقت‌فرساست.

    از منظر جسمی، وقتی کسی weary است، بدن او نیازمند استراحت و بازسازی است. ماهیچه‌ها و سیستم عصبی تحت تأثیر فعالیت‌های طولانی یا سخت قرار گرفته‌اند و انرژی فرد کاهش یافته است. برای مثال، جمله‌ای مانند “After the long journey, she felt weary and could barely stand” بیانگر این است که سفر طولانی باعث خستگی شدید و کاهش توانایی جسمانی شده است.

    از نظر روانی و عاطفی، weary می‌تواند نشان‌دهنده‌ی خستگی ذهنی، بی‌حوصلگی یا دلزدگی از وضعیت‌های مکرر و فشارهای زندگی باشد. فردی که ذهنی weary است، ممکن است احساس کند انگیزه یا شوق لازم برای ادامه‌ی کار یا فعالیت را ندارد. این حالت در ادبیات و شعر برای توصیف شخصیت‌هایی که از شرایط زندگی یا تلاش‌های مداوم فرسوده شده‌اند، بسیار کاربرد دارد.

    در متون ادبی و گفتار ادبی، weary به متن حس عمق و احساس انسانی می‌دهد. نویسندگان و شاعران از این واژه برای بیان شدت خستگی، رنج یا تلاش‌های طاقت‌فرسا بهره می‌برند و آن را با توصیف محیط یا شرایط پیرامونی ترکیب می‌کنند تا حس همدلی و تصویر ذهنی قوی‌تری ایجاد شود.

    weary نه تنها بیانگر خستگی جسمی و ذهنی است، بلکه بار احساسی و روانی نیز دارد و به توصیف حالت‌های فرسودگی و کاهش انرژی انسانی کمک می‌کند. این واژه یادآور اهمیت استراحت، بازیابی و توجه به نیازهای بدن و ذهن است و در مکالمه و نوشتار رسمی یا ادبی، حس واقعی تجربه‌ی خستگی را منتقل می‌کند.

    ارجاع به لغت weary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «weary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/weary

    لغات نزدیک weary

    • - wearisome
    • - wearproof
    • - weary
    • - weary of something (or someone)
    • - weasand
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.