آخرین به‌روزرسانی:

Sleepy

ˈsliːpi ˈsliːpi

صفت تفضیلی:

sleepier

صفت عالی:

sleepiest

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

خواب‌آلود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The child is sleepy.

کودک خوابش می‌آید.

a sleepy little town

یک شهر کوچک و آرام

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sleepy

  1. adjective tired, dull
    Synonyms:
    dull drowsy sluggish lethargic slow dozy inactive heavy blah listless asleep draggy snoozy somnolent torpid sleeping quiet out of it out yawning hypnotic slumberous slumbersome soporific sleepyhead comatose
    Antonyms:
    awake energetic unsleepy animated

لغات هم‌خانواده sleepy

سوال‌های رایج sleepy

صفت تفضیلی sleepy چی میشه؟

صفت تفضیلی sleepy در زبان انگلیسی sleepier است.

صفت عالی sleepy چی میشه؟

صفت عالی sleepy در زبان انگلیسی sleepiest است.

ارجاع به لغت sleepy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sleepy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sleepy

لغات نزدیک sleepy

پیشنهاد بهبود معانی