از روی بیخوابی، با بیخوابی
He tossed sleeplessly from side to side.
از روی بیخوابی از این سو به آن سو میپرید.
The long night passed anxiously and sleeplessly for most of the inhabitants of Bolsover.
آن شب طولانی توأم با نگرانی و بیخوابی برای بیشتر ساکنان بولسوور سپری شد.
ادبی از روی بیقراری، با بیقراری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The one man sleeplessly seeking to save a King's life!
مردی که با بیقراری بهدنبالِ نجات جان پادشاه است!
The unemployed were left to tramp sleeplessly through the streets.
بیکاران را به حال خود رها کردند تا با بیقراری در خیابانها پرسه بزنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sleeplessly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sleeplessly