آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ مرداد ۱۴۰۴

    Sleep

    sliːp sliːp

    گذشته‌ی ساده:

    slept

    شکل سوم:

    slept

    سوم‌شخص مفرد:

    sleeps

    وجه وصفی حال:

    sleeping

    شکل جمع:

    sleeps

    معنی sleep | جمله با sleep

    noun countable B1

    خواب، استراحت

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    My feet are gone to sleep.

    پاهایم خواب رفته‌اند.

    Her eyes were heavy with sleep.

    چشمانش خواب‌آلود بودند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    China's farmers awoke from a sleep that had lasted centuries.

    کشاورزان چین از یک خواب چند صد ساله بیدار شدند.

    I went back to sleep.

    دوباره به خواب رفتم.

    to go to sleep

    به خواب رفتن

    Suddenly she gave a cry in her sleep.

    ناگهان در خواب فریاد کشید.

    The child fell into a deep sleep.

    کودک به خواب ژرفی فرو رفت.

    verb - intransitive

    خوابیدن، خواب رفتن، خفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He sleeps light.

    خواب او سبک است.

    I couldn't sleep at all last night.

    دیشب اصلاً نتوانستم بخوابم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    All my ancestors sleep in this little graveyard.

    همه‌ی نیاکان من در این گورستان کوچک به خواب ابدی فرو‌رفته‌اند.

    I slept for eight hours.

    هشت ساعت خوابیدم.

    a sleeping baby

    بچه‌ی خواب

    Nature sleeps in winter and awakens in spring.

    در زمستان طبیعت به خواب می‌رود و در بهار بیدار می‌شود.

    They are in love but they don't sleep together.

    آن‌ها عاشق و معشوق‌اند ولی هم‌خوابگی نمی‌کنند.

    Jim finally slept with Nancy.

    بالأخره جیم با نانسی جماع کرد.

    verb - intransitive

    مردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد sleep

    1. noun suspension of consciousness
      Synonyms:
      rest repose doze nap snooze shuteye slumber bedtime coma lethargy dormancy trance torpor hibernation siesta catnap nod dream few z’s forty winks sack time slumberland dullness sandman
      Antonyms:
      consciousness awakening wakefulness
    1. verb suspend consciousness
      Synonyms:
      doze nap rest relax slumber snooze nod off drop off fall asleep turn in retire hit the hay hit the sack catch some z’s sack out bed down crash flop repose dream yawn nod take a nap catnap drowse oversleep hibernate saw wood snore bunk conk out fall out zonk out zzz
      Antonyms:
      wake waken

    Phrasal verbs

    sleep around

    (عامیانه) با بیش از یک نفر رابطه‌ی جنسی داشتن

    sleep in

    (درمورد مستخدم و غیره) در محل کار خود جای خواب داشتن

    دیر از خواب برخاستن

    sleep off

    با خوابیدن (از نگرانی یا پر خوری و غیره) راحت شدن

    sleep out

    بیرون خوابیدن، در محلی غیر از محل کار خود خوابیدن

    sleep over

    (عامیانه) در منزل کسی دیگر خوابیدن

    Phrasal verbs بیشتر

    sleep through

    (با وجود سر و صدا و غیره) بیدار نشدن، در تمام مدت چیزی خوابیدن

    Collocations

    last sleep

    مرگ، وفات

    put to sleep

    1- خواب کردن 2- (جانوران بیمار و غیره را بدون درد) کشتن

    deep sleep

    خواب عمیق

    Idioms

    lose sleep over something

    دلواپس چیزی بودن، از نگرانی (درباره‌ی چیزی) به خواب نرفتن

    لغات هم‌خانواده sleep

    • noun
      sleep, sleeper, sleepiness, sleeplessness
    • adjective
      asleep, sleepless, sleepy
    • verb - intransitive
      sleep
    • adverb
      sleepily, sleeplessly

    سوال‌های رایج sleep

    گذشته‌ی ساده sleep چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده sleep در زبان انگلیسی slept است.

    شکل سوم sleep چی میشه؟

    شکل سوم sleep در زبان انگلیسی slept است.

    شکل جمع sleep چی میشه؟

    شکل جمع sleep در زبان انگلیسی sleeps است.

    وجه وصفی حال sleep چی میشه؟

    وجه وصفی حال sleep در زبان انگلیسی sleeping است.

    سوم‌شخص مفرد sleep چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد sleep در زبان انگلیسی sleeps است.

    ارجاع به لغت sleep

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sleep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sleep

    لغات نزدیک sleep

    • - sleeken
    • - sleekit
    • - sleep
    • - sleep a downward trend
    • - sleep a fall
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.