تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(عامیانه) با بیش از یک نفر رابطهی جنسی داشتن
(درمورد مستخدم و غیره) در محل کار خود جای خواب داشتن
دیر از خواب برخاستن
با خوابیدن (از نگرانی یا پر خوری و غیره) راحت شدن
بیرون خوابیدن، در محلی غیر از محل کار خود خوابیدن
(عامیانه) در منزل کسی دیگر خوابیدن
(با وجود سر و صدا و غیره) بیدار نشدن، در تمام مدت چیزی خوابیدن
مرگ، وفات
1- خواب کردن 2- (جانوران بیمار و غیره را بدون درد) کشتن
دلواپس چیزی بودن، از نگرانی (دربارهی چیزی) به خواب نرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sleep» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sleep