فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Oversleep

ˌoʊvərˈsliːp ˌəʊvəˈsliːp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    overslept
  • شکل سوم:

    overslept
  • سوم شخص مفرد:

    oversleeps
  • وجه وصفی حال:

    oversleeping

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive
    خواب ماندن، دیر از خواب بلند شدن، بیش‌از‌حد معمول خوابیدن
    • - I overslept and missed the train.
    • - خواب ماندم و به قطار نرسیدم.
    • - I have a tendency to oversleep when I'm feeling really tired.
    • - وقتی خیلی خسته‌ام، دوست دارم بیشتر بخوابم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد oversleep

  1. verb To sleep longer than intended
    Synonyms: sleep in, sleep late, miss the alarm, stay in bed

ارجاع به لغت oversleep

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oversleep» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oversleep

لغات نزدیک oversleep

پیشنهاد بهبود معانی