آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Nod

    nɑːd nɒd

    گذشته‌ی ساده:

    nodded

    شکل سوم:

    nodded

    سوم‌شخص مفرد:

    nods

    وجه وصفی حال:

    nodding

    شکل جمع:

    nods

    معنی nod | جمله با nod

    verb - intransitive B2

    تکان دادن سر به علامت توافق، سر تکان دادن، با سر اشاره کردن، تکان خوردن

    When he saw me, he smiled and nodded.

    مرا که دید لبخند زد و سری تکان داد.

    My father nodded in agreement.

    پدرم به نشان موافقت سر خود را جنباند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    All night, the top branches of the tree nodded in the wind.

    سرشاخه‌های درخت همه‌ی شب در باد تکان می‌خوردند.

    When I asked the dying man if he wanted some water, he nodded.

    وقتی که از مرد درحال نزع پرسیدم آیا آب می‌خواهد، او سرش را به معنی مثبت تکان داد.

    noun countable

    تکان سر، توافق و رضایت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    to get the nod

    با توافق روبه‌رو شدن، پذیرفته‌شدن

    to give the nod

    رضایت دادن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد nod

    1. noun gesture of the head
      Synonyms:
      sign signal greeting acknowledgment yes affirmative acceptance indication beckon bow salute inclination permission dip
    1. verb gesture with head
      Synonyms:
      agree approve consent acknowledge recognize respond greet signal indicate assent say yes beckon bow sign concur bend salute duck dip acquiesce curtsy
    1. verb fall asleep
      Synonyms:
      sleep doze nap drowse drift off drift be sleepy slump droop become inattentive

    Phrasal verbs

    nod off

    چرت‌ زدن، به خواب فرو رفتن

    nod out

    (عامیانه) از حال رفتن (در اثر استعمال مواد مخدر)، بی‌هوش شدن

    Idioms

    a nod is as good as a wink (to a blind horse)

    عاقل را اشاره‌ای بس است، اشاره نیاز به توضیح ندارد

    have a nodding acquaintance with someone (or something)

    با کسی (یا چیزی) از دور آشنایی داشتن، کمی شناختن

    homer (sometimes) nods

    حتی هومر (نویسنده‌ی بزرگ یونانی) هم گاهی دچار لغزش شده، همه‌کس جایزالخطا است

    on the nod

    (انگلیس - عامیانه) 1- با توافق رسمی و بدون جروبحث، (به تصویت رسیده) با سرتکان دادن حضار 2- نسیه، پسادست، (خرید)قسطی

    سوال‌های رایج nod

    گذشته‌ی ساده nod چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده nod در زبان انگلیسی nodded است.

    شکل سوم nod چی میشه؟

    شکل سوم nod در زبان انگلیسی nodded است.

    شکل جمع nod چی میشه؟

    شکل جمع nod در زبان انگلیسی nods است.

    وجه وصفی حال nod چی میشه؟

    وجه وصفی حال nod در زبان انگلیسی nodding است.

    سوم‌شخص مفرد nod چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد nod در زبان انگلیسی nods است.

    ارجاع به لغت nod

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «nod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nod

    لغات نزدیک nod

    • - nocturne
    • - nocuous
    • - nod
    • - nod off
    • - nod out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.