آخرین به‌روزرسانی:

Beckon

ˈbekən ˈbekən

گذشته‌ی ساده:

beckoned

شکل سوم:

beckoned

سوم‌شخص مفرد:

beckons

وجه وصفی حال:

beckoning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb noun

اشاره، اشاره کردن (با سر یا دست)، با اشاره صدا زدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He beckoned me to follow him.

اشاره کرد که دنبالش بروم.

Wealth and fame beckoned her.

ثروت و شهرت او را شیفته کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد beckon

  1. verb call, signal, or lure
    Synonyms:
    call ask invite attract draw pull sign signal gesture wave motion nod command demand tempt allure summon entice bid coax gesticulate

سوال‌های رایج beckon

گذشته‌ی ساده beckon چی میشه؟

گذشته‌ی ساده beckon در زبان انگلیسی beckoned است.

شکل سوم beckon چی میشه؟

شکل سوم beckon در زبان انگلیسی beckoned است.

وجه وصفی حال beckon چی میشه؟

وجه وصفی حال beckon در زبان انگلیسی beckoning است.

سوم‌شخص مفرد beckon چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد beckon در زبان انگلیسی beckons است.

ارجاع به لغت beckon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «beckon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beckon

لغات نزدیک beckon

پیشنهاد بهبود معانی