گذشتهی ساده:
beckonedشکل سوم:
beckonedسومشخص مفرد:
beckonsوجه وصفی حال:
beckoningاشاره کردن، با اشاره فراخواندن، تکان دادن دست، علامت دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
He beckoned me to follow him.
اشاره کرد که دنبالش بروم.
He beckoned the waiter to bring the bill.
او با دست به گارسون اشاره کرد که صورتحساب را بیاورد.
جذب کردن، شیفته کردن، جلب کردن، دعوت کردن، وسوسه کردن، فراخواندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Wealth and fame beckoned her.
ثروت و شهرت او را شیفته کرد.
The beautiful beaches beckon tourists from all over the world.
سواحل زیبا گردشگران را از سراسر جهان جذب میکند.
در راه بودن، در پیش بودن، در انتظار بودن، نزدیک شدن، در شرف وقوع بودن
A promising career beckons those who are dedicated.
شغل موفق در انتظار کسانی است که متعهد باشند.
Change beckons as the company prepares to expand.
تغییر در راه است چون شرکت آمادهی گسترش است.
گذشتهی ساده beckon در زبان انگلیسی beckoned است.
شکل سوم beckon در زبان انگلیسی beckoned است.
وجه وصفی حال beckon در زبان انگلیسی beckoning است.
سومشخص مفرد beckon در زبان انگلیسی beckons است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beckon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beckon