با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Gesticulate

dʒeˈstɪkjəleɪt dʒeˈstɪkjəleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gesticulated
  • شکل سوم:

    gesticulated
  • سوم‌شخص مفرد:

    gesticulates
  • وجه وصفی حال:

    gesticulating

معنی و نمونه‌جمله

adverb
با سر و دست اشاره کردن، ضمن صحبت اشاره‌های سر و دست به‌کار بردن، باژست فهماندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Italians gesticulate while speaking.
- ایتالیایی‌ها هنگام صحبت دست‌ها و انگشت‌ها را به حرکت در می‌آورند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gesticulate

  1. verb pantomime
    Synonyms: motion, signal, gesture
  2. verb make signs, motions to communicate
    Synonyms: act out, flag, indicate, mime, pantomime, signal, signalize, use one’s hands, use sign language, wave
    Antonyms: speak

ارجاع به لغت gesticulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gesticulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gesticulate

لغات نزدیک gesticulate

پیشنهاد بهبود معانی