فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gesticulate

dʒeˈstɪkjəleɪt dʒeˈstɪkjəleɪt

گذشته‌ی ساده:

gesticulated

شکل سوم:

gesticulated

سوم‌شخص مفرد:

gesticulates

وجه وصفی حال:

gesticulating

معنی و نمونه‌جمله

adverb

با سر و دست اشاره کردن، ضمن صحبت اشاره‌های سر و دست به‌کار بردن، باژست فهماندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Italians gesticulate while speaking.

ایتالیایی‌ها هنگام صحبت دست‌ها و انگشت‌ها را به حرکت در می‌آورند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gesticulate

  1. verb pantomime
    Synonyms:
    gesture signal motion
  1. verb make signs, motions to communicate
    Synonyms:
    signal indicate wave signalize mime pantomime act out use one’s hands flag use sign language
    Antonyms:
    speak

ارجاع به لغت gesticulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gesticulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gesticulate

لغات نزدیک gesticulate

پیشنهاد بهبود معانی