با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Signalize

ˈsɪɡnəlaɪz ˈsɪɡnəlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
برجسته کردن، علم ( alam ) کردن، مشهود کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- a life signalized by great achievement
- زندگی‌ای که موفقیت‌های بزرگ آن را قابل‌توجه کرده است
- the cheers that signalized his arrival
- فریادهای شادی که ورود او را اعلام می‌کرد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد signalize

  1. verb To make noticeable or different
    Synonyms: signalise, distinguish, characterize, differentiate, discriminate, individualize, mark, set apart, singularize, point out, call attention
  2. verb To cause to be eminent or recognized
    Synonyms: honor, signalise, distinguish, acclaim, elevate, ennoble, applaud, sign, exalt, lionize, signal
  3. verb To make bodily motions so as to convey an idea or complement speech
    Synonyms: gesticulate, gesture, motion, sign, signal

ارجاع به لغت signalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «signalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/signalize

لغات نزدیک signalize

پیشنهاد بهبود معانی