گذشتهی ساده:
signaledشکل سوم:
signaledسومشخص مفرد:
signalsشکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: signalling
علامتدهی، سیگنالینگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The firefighter used a flashlight as a form of visual signaling to communicate with their team in the dark.
آتشنشان از چراغ قوه به عنوان علامتدهی بصری برای برقراری ارتباط با تیم خود در تاریکی استفاده کرد.
The signalling system on the train malfunctioned, causing delays and confusion for passengers.
سیستم سیگنالینگ قطار دچار اختلال شد و باعث تأخیر و سردرگمی مسافران شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «signaling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/signaling