فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Alarming

əˈlɑːrmɪŋ əˈlɑːmɪŋ

گذشته‌ی ساده:

alarmed

شکل سوم:

alarmed

سوم‌شخص مفرد:

alarms

صفت تفضیلی:

more alarming

صفت عالی:

most alarming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

C1

مایه هراس ، ترساننده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the alarming increase in divorce rate

افزایش نگران‌کننده‌ی میزان طلاق

My mother's health deteriorated alarmingly.

سلامتی مادرم به‌شکل نگران‌کننده‌ای به خطر افتاد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alarming

  1. adjective causing fear
    Synonyms:
    dangerous frightening frightful disturbing distressing disquieting startling

ارجاع به لغت alarming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alarming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alarming

لغات نزدیک alarming

پیشنهاد بهبود معانی