گذشتهی ساده:
alarmedشکل سوم:
alarmedسومشخص مفرد:
alarmsصفت تفضیلی:
more alarmingصفت عالی:
most alarmingمایه هراس ، ترساننده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the alarming increase in divorce rate
افزایش نگرانکنندهی میزان طلاق
My mother's health deteriorated alarmingly.
سلامتی مادرم بهشکل نگرانکنندهای به خطر افتاد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alarming» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alarming