با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Alarming

əˈlɑːrmɪŋ əˈlɑːmɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    alarmed
  • شکل سوم:

    alarmed
  • سوم‌شخص مفرد:

    alarms
  • صفت تفضیلی:

    more alarming
  • صفت عالی:

    most alarming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

C1
مایه هراس ، ترساننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- the alarming increase in divorce rate
- افزایش نگران‌کننده‌ی میزان طلاق
- My mother's health deteriorated alarmingly.
- سلامتی مادرم به‌شکل نگران‌کننده‌ای به خطر افتاد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد alarming

  1. adjective causing fear
    Synonyms: distressing, disquieting, startling, dangerous, disturbing, frightful, frightening

ارجاع به لغت alarming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «alarming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alarming

لغات نزدیک alarming

پیشنهاد بهبود معانی