آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Frightening

    ˈfraɪtnɪŋ ˈfraɪtn-ɪŋ

    گذشته‌ی ساده:

    frightened

    شکل سوم:

    frightened

    سوم‌شخص مفرد:

    frightens

    صفت تفضیلی:

    more frightening

    صفت عالی:

    most frightening

    معنی frightening | جمله با frightening

    adjective B1

    وحشتناک، ترسناک، مهیب، هولناک

    a frightening experience

    تجربه‌ای هولناک

    a frightening film

    فیلمی وحشتناک

    adjective

    بی‌نهایت، خیلی‌ زیاد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    My car insurance payments are frightening.

    قسط‌های بیمه‌ی ماشینم خیلی زیاد است.

    frightening debts

    بدهی‌های خیلی‌ زیاد

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد frightening

    1. adjective causing fear or dread or terror
      Synonyms:
      terrible awful scary dreadful fearful fearsome terrifying horrific dire dreaded daunting formidable direful hair-raising redoubtable disheartening horrendous rebarbative
    1. verb cause fear in
      Synonyms:
      scaring startling alarming shocking upsetting disturbing intimidating threatening discouraging unnerving disheartening daunting rattling spooking disquieting perturbing dismaying horrifying deterring terrorizing terrifying discomforting demoralizing cowing fazing badgering dispiriting awing affrighting petrifying appalling harrowing
      Antonyms:
      encouraging reassuring heartening
    1. verb shock, scare
      Synonyms:
      intimidating discouraging scaring deterring repelling browbeating
      Antonyms:
      calming soothing reassuring comforting enticing fascinating gladdening exhilarating inveigling
    1. noun the act of inspiring with fear
      Synonyms:
      terrorization terrorisation

    لغات هم‌خانواده frightening

    • noun
      fright, frightener
    • adjective
      frightened, frightening, frightful
    • verb - transitive
      frighten
    • adverb
      frighteningly, frightfully

    سوال‌های رایج frightening

    گذشته‌ی ساده frightening چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده frightening در زبان انگلیسی frightened است.

    شکل سوم frightening چی میشه؟

    شکل سوم frightening در زبان انگلیسی frightened است.

    سوم‌شخص مفرد frightening چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد frightening در زبان انگلیسی frightens است.

    صفت تفضیلی frightening چی میشه؟

    صفت تفضیلی frightening در زبان انگلیسی more frightening است.

    صفت عالی frightening چی میشه؟

    صفت عالی frightening در زبان انگلیسی most frightening است.

    ارجاع به لغت frightening

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «frightening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frightening

    لغات نزدیک frightening

    • - frightened
    • - frightener
    • - frightening
    • - frighteningly
    • - frightful
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.