با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Threatening

ˈθretnɪŋ ˈθretnɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    threatened
  • شکل سوم:

    threatened
  • سوم شخص مفرد:

    threatens

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    تهدیدآمیز، تهدیدکننده
    • - I received a threatening message.
    • - پیامی تهدید‌آمیز دریافت کردم.
    • - threatening phone calls
    • - تماس‌های تلفنی تهدیدآمیز
  • adjective
    آب و هوا (مربوط به نزدیک شدنِ مشکل یا خطر احتمالی) هشدارآمیز، هشداردهنده‌
    • - I saw threatening clouds on the horizon.
    • - ابرهای هشداردهنده‌ای را در افق دیدم (=نشانه‌ای از باران‌ سیل‌آسا).
    • - threatening sky
    • - آسمان هشداردهنده (=نشانه‌ای از وقوع سیل)
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد threatening

  1. adjective menacing, ominous
    Synonyms: aggressive, alarming, apocalyptic, at hand, baleful, baneful, black, bullying, cautionary, close, comminatory, dangerous, dire, fateful, forthcoming, grim, ill-boding, imminent, impendent, impending, inauspicious, intimidatory, looming, loury, lowering, lowery, minacious, minatory, near, overhanging, portending, portentous, scowling, sinister, terrorizing, ugly, unlucky, unpropitious, unsafe, upcoming, warning
    Antonyms: nice, pleasant

لغات هم‌خانواده threatening

ارجاع به لغت threatening

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «threatening» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/threatening

لغات نزدیک threatening

پیشنهاد بهبود معانی