گذشتهی ساده:
threatenedشکل سوم:
threatenedسومشخص مفرد:
threatensتهدیدآمیز، تهدیدکننده
I received a threatening message.
پیامی تهدیدآمیز دریافت کردم.
threatening phone calls
تماسهای تلفنی تهدیدآمیز
آبوهوا (مربوط به نزدیک شدنِ مشکل یا خطر احتمالی) هشدارآمیز، هشداردهنده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I saw threatening clouds on the horizon.
ابرهای هشداردهندهای را در افق دیدم (=نشانهای از باران سیلآسا).
threatening sky
آسمان هشداردهنده (=نشانهای از وقوع سیل)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «threatening» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threatening