Ominous

    ˈɑːmənəs ˈɒmɪnəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more ominous

    • صفت عالی:

      most ominous

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    بدشگون، نامیمون، شوم، بدیمن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - an ominous silence
    - سکوت شوم
    - the ominous cry of the owl
    - ناله بدشگون جغد
    - the ominous clouds that appear on the horizon
    - ابرهای تهدید‌آمیزی که بر افق ظاهر می‌شوند
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ominous

    1. adjective menacing, foreboding
      Synonyms:
      dangerous threatening foreboding unfriendly hostile grim dark fearful ill-boding inauspicious unlucky gloomy dire perilous ill-fated unpromising suggestive forbidding impending fateful portentous presaging sinister direful minatory lowering malign baleful doomed prescient premonitory prophetic haunting clouded baneful doomful inhospitable malefic malificent augural apocalyptic precursive unpropitious
      Antonyms:
      lucky happy promising auspicious propitious

    ارجاع به لغت ominous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ominous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ominous

    لغات نزدیک ominous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه