امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Suggestive

    səˈdʒestɪv səˈdʒestɪv
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more suggestive

    • صفت عالی:

      most suggestive

    معنی و نمونه‌جمله

    adjective
    اشاره‌کننده، دلالت‌کننده، وسوسه‌آمیز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - She gave us a suggestive look and closed the door.
    - نگاه غمزه‌آمیزی به ما کرد و در را بست.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد suggestive

    1. adjective signifying
      Synonyms:
      indicative expressive symbolic significative reminiscent redolent symptomatic pregnant intriguing remindful evocative evocatory
      Antonyms:
      simple meaningless
    1. adjective dirty, vulgar
      Synonyms:
      rude improper vulgar indecent blue racy sexy suggestive risqué bawdy indelicate broad seductive provocative obscene erotic off-color unseemly wicked immodest ribald tempting shady titillating prurient
      Antonyms:
      moral clean unprovocative

    لغات هم‌خانواده suggestive

    ارجاع به لغت suggestive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «suggestive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suggestive

    لغات نزدیک suggestive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی