گذشتهی ساده:
suggestedشکل سوم:
suggestedسومشخص مفرد:
suggestsوجه وصفی حال:
suggestingاشاره کردن، اظهار کردن، پیشنهاد کردن، توصیه کردن، مطرح کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
I suggest that you leave now.
توصیه میکنم که اکنون بروی.
The teacher suggested several topics for the class project.
معلم چند موضوع برای پروژهی کلاسی مطرح کرد.
He suggested (that) we wait a while before we make any firm decisions.
او پیشنهاد داد قبلاز اینکه تصمیم قاطعی بگیریم، کمی صبر کنیم.
Do you have anything to suggest?
پیشنهادی داری؟
to suggest a remedy
درمانی را پیشنهاد کردن
اشاره کردن، دلالت کردن، القا کردن، تلقین کردن، فراخواندن، رساندن مفهوم (بهصورت غیرمستقیم)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The data suggests a connection between diet and mental health.
دادهها نشان میدهند که بین رژیم غذایی و سلامت روان ارتباطی وجود دارد.
His silence suggested disapproval.
سکوتش دلالت بر نارضایتی داشت.
Her tone suggested that she was angry, even though she didn’t say anything directly.
لحنش القا میکرد که عصبانی است، با اینکه مستقیماً چیزی نگفت.
a success that suggested further attempts
موفقیتی که کوششهای بعدی را ایجاب میکرد
designs suggested by the shapes of clouds
طرحهایی که از شکل ابرها الهام گرفتهاند
the silence that suggested agreement
سکوتی که حاکی از رضایت بود
به ذهن رسیدن، به فکر آمدن، به ذهن خطور کردن
The name of the author didn’t suggest itself until much later.
نام نویسنده تا مدتها بعد به ذهنم نیامد.
No better alternative suggested itself at the time.
در آن زمان هیچ گزینهی بهتری به ذهنمان خطور نکرد.
اکیداً توصیه کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suggest» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/suggest