گذشتهی ساده:
referredشکل سوم:
referredسومشخص مفرد:
refersوجه وصفی حال:
referringمراجعه کردن، فرستادن، بازگشت دادن، رجوع کردن، منتسب کردن، منسوب داشتن، عطف کردن به
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
Their dispute was referred to the Hague Court.
مشاجرهی آنها به دادگاه لاهه ارجاع شد.
In his speech he didn't refer to the war at all.
در سخنرانی خود اصلاً به جنگ اشاره نکرد.
He referred the famine to the civil wars.
او قحطی را ناشی از جنگهای داخلی میدانست.
What I want to say refers to you directly.
آنچه که میخواهم بگویم مستقیماً به شما مربوط میشود.
The teacher referred the students to page 240.
معلم شاگردان را به صفحهی 240 رجوع داد.
to refer to earlier events
به رویدادهای قبلی اشاره کردن
I wasn't referring to you.
منظورم به شما نبود.
That event was never referred to again.
دیگر هرگز به آن رخداد اشارهای نشد.
to refer to the Aryanpur Dictionary
به فرهنگ آریانپور مراجعه کردن
to know the date, refer to a calendar!
برای دانستن تاریخ به تقویم مراجعه کن!
The professor kept referring to his notes.
استاد مدام به یادداشتهای خود مراجعه میکرد.
پیش متخصص فرستادن، به بیمارستان ارجاع دادن (توسط دکتر)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The family doctor decided to refer the patient for further tests.
پزشک خانواده تصمیم گرفت بیمار را برای آزمایشات بیشتر به بیمارستان ارجاع دهد.
My GP is going to refer me to a dermatologist about this rash.
پزشک عمومی من قرار است مرا برای این جوشها به متخصص پوست بفرستد.
Because of persistent back pain, I was referred to a physical therapist.
بهدلیل کمردرد مداوم، به فیزیوتراپیست ارجاع داده شدم.
to refer a patient to a specialist
بیمار را نزد دکتر متخصص فرستادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «refer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refer