گذشتهی ساده:
invokedشکل سوم:
invokedسومشخص مفرد:
invokesوجه وصفی حال:
invokingدرخواست کمک از کسی (به ویژه خدا)، دعا کردن، طلب کردن، تقاضا کردن، با التماس خواستن، تمسک جستن، توسل کردن، استدعا کردن، دستیازیدن
The gods had to be invoked to bring rain.
توسل به خدایان برای آوردن باران ضروری بود.
to invoke aid
استدعای کمک کردن
She invoked their forgiveness.
او از آنها تقاضای بخشش کرد.
Their sacred dance is performed to invoke ancient gods.
رقص قدسیِ آنها بهمنظورِ تمسک جستن به خدایان باستانی انجام میشود.
(به/طبق قانون یا بند قانونی) استناد کردن، متوسل شدن، اعمال کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to invoke article three of the Charter of the United Nations
استناد کردن به بند سوم منشور سازمان ملل متحد
The US is going to invoke new sanctions against Iran.
آمریکا قصد دارد تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کند.
The UN threatened to invoke economic sanctions if the talks were broken off.
سازمان ملل تهدید کرد که در صورت متوقف شدن مذاکرات، به تحریمهای اقتصادی متوسل خواهد شد.
The seller of the goods invoked an exclusion clause in the guarantee.
فروشندهی کالا به یک بند استثنا در گارانتی استناد کرده است.
Police can invoke the law to regulate access to these places.
پلیس میتواند برای قانونمندسازی دسترسی به این مکانها به قانون متوسل شود.
احضار/ظاهر کردن ارواح با استفاده از جادو
They are trying to invoke the spirits of their ancestors.
آنها تلاش میکنند تا ارواح نیاکان خود را احضار کنند.
I do not believe in invoking the spirits.
به احضار ارواح اعتقادی ندارم.
کامپیوتر فراخوانی کردن، فراخواندن، فعال کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
The content of a subroutine is its body, which is the piece of program code that is executed when the subroutine is called or invoked.
محتوای یک زیربرنامه یا بدنهی آن بخشی از کد برنامه است که هنگامی که زیرروال فراخوانده میشود، به اجرا درمیآید.
You may have to invoke the program from the command line.
ممکن است مجبور شوید برنامه را از خط فرمان فراخوانی کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «invoke» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/invoke