فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Supplicate

ˈsʌplɪkeɪt ˈsʌplɪkeɪt

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive adverb

درخواست کردن، التماس کردن، خواهش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Fall on your knees and supplicate the God of your fathers.

به زانو در بیا و از خدای نیاکانت طلب کن.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد supplicate

  1. verb ask for, pray for
    Synonyms:
    seek pray appeal petition solicit desire beg beseech put in for

ارجاع به لغت supplicate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «supplicate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supplicate

لغات نزدیک supplicate

پیشنهاد بهبود معانی