التماس، استغاثه، تضرع، استدعا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The supplication of the student for extra time to complete the assignment was denied by the professor.
استاد التماس دانشجو برای دادن وقت اضافی برای تکمیل تکلیف را رد کرد.
The supplication of the villagers for rain during the drought was answered with a sudden downpour.
استغاثهی اهالی روستا برای بارندگی در زمان خشکسالی با بارش ناگهانی باران مستجاب شد.
The prisoner made a supplication to the judge for leniency.
زندانی از قاضی استدعای عفو کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «supplication» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/supplication